| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
"تا میتوانید به کسانی که دوستشان دارید، بازخورد بدهید"
بازخورد یک فرصت و یک نعمت است و حیف است که آن را از کسانی که دوستشان داریم، دریغ نماییم. یکی از وظایف همیشگی همه مدیران و سرپرستان، دادن بازخوردهای منصفانه و محرمانه و خیرخواهانه به کارکنان است. بازخورد را باید مثل یک "کادو" به دیگران بدهیم. کادو یا هدیه چند ویژگی جالب دارد. این ویژگیها برای ارائه بازخورد نیز صادق هستند:
کادو را به کسانی میدهیم که برایمان عزیز هستند.
کادو را با نیت خوب و خیرخواهانه به دیگران میدهیم.
کادو را در بسته بندی زیبا و دلپذیر به دیگران میدهیم.
دریافت کننده کادو میتواند هدیه ما را بگیرد، کنار بگذارد و بعد آن را باز کند و ببیند.
بسته هدیه میتواند حاوی چیزی باشد که دریافت کننده آن را دوست داشته باشد یا نه، اما مهم این است که خیرخواهانه داده شده است.
کادو را میتوان نگاه داشت یا دور انداخت و اجباری برای استفاده از آن نداریم.
بازخورد را به همه کارکنانمان بدهیم. تصور نکنیم که کارکنان خوب ما نیاز به بازخورد ندارند، بلکه آنها هم به بازخورد نیاز دارند؛ زیرا آنها هم هنوز به اوج عملکرد و پتانسیل خود نرسیده اند. پس، آنها هم باید بدانند که چقدر موفق و مورد تحسین هستند.
بازخورد باید نماد توجه و علاقه ما به مخاطب باشد. حتی بازخوردهای تلخ و انتقادی هم میتوانند با فلسفه "خشونت عاشقانه" ارائه و هدیه شوند.
بازخورد دادن به شیوه سازنده را یاد بگیریم و بعنوان دهنده یا گیرنده بازخورد، آن را فرصتی برای یادگیری تلقی کنیم.
به نقل از "جناب آقای دکتر بهزاد ابوالعلایی"
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
"دم به دنبال سر می رود"
این جمله را از ماتسوشیتا - مدیر موفق و نامدار کمپانی ژاپنی پاناسونیک - قرض کرده ام. مشابه این جمله حکیمانه را "پیتر دراکر" هم گفته است. آنجا که میگوید: "روح هر سازمان از بالا در آن دمیده میشود"
مافوقها نقش زیادی را در امر فرهنگ سازی در سازمانها بر عهده دارند. مافوق باید شخصیت یکپارچه داشته باشد. گفتار و رفتار او باید یکپارچه باشد. نمیتوانیم حرف هایی بزنیم یا شعارها و معیارهایی را مطرح کنیم و از کارکنان، انتظاراتی داشته باشیم، اما خودمان به آن حرفها و شعارها عمل نکنیم و آن انتظارات را برآورده نسازیم. بعنوان مثال، وقتی از ضرورت صرفه جویی حرف میزنیم و از کارکنان سازمان میخواهیم که کمربندها را سفت کنند، سیاست ریاضت اقتصادی را بپذیرند و کمبودها را تحمل کنند، خودمان هم نباید ریخت و پاش های قبلی را ادامه دهیم.
مدیران و سرپرستان را از شمول مقررات و دستورالعمل ها و محدودیت ها مستثنی نکنیم. بر عکس، آنها باید بیش و پیش از کارکنان مشمول این ضوابط باشند. آنها در این موارد الگوی سایرین هستند. آنها متولی امامزاده هستند و باید احترام امامزاده را نگه دارند، در غیر اینصورت نمیتوانند از دیگران چنین انتظاری را داشته باشند.
بارها به مدیران محترم گفته ام که حرفهای خوب و شعارهای زیبای کمتری را به زبان بیاورید و در این کار افراط و اغراق نکنید، اما به شعارهای معدود و محدودی که میدهید، عمل کنید. کارکنان از شنیدن حرف های خوب و شعارهای زیبا که توسط مدیران گفته میشود، ولی اجرا نمیشود، خسته شده اند و در قبال آنها واکسینه شده اند. این حرف ها و شعارها بی اثر شده است و گاها اثر معکوس دارد.
هیچ چیز برای اعتبار یک مدیر و اعتماد کارکنانش به او بدتر از آن نیست که کارکنان، بین رفتار و گفتار او تناقض ببینند.
به نقل از دکتر بهزاد ابوالعلایی
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید